رخت شویی
شعر زیبایی از مجید نفیسی با زیر نویسی از خودِ او
رخت شویی
تنها صدای ماشین رختشویی به جا می ماند
و رخت های من و تو
از یادهای خوشبوی شبانه تهی می شوند:
از بوی هیزم و نمناکی علف
از لکه های شراب روی پیراهن تو
و سرخی تمشک بر سرآستین من
از سرانگشت های شبنم بر سرشانه های تو
و نشان قهوه ای خاک بر تختِ پشت من
از غلت زدن زیر ستاره های کمرنگ
و ناگهان، گوی بزرگ و سرخ خورشید!
بگذار بچرخد و بچرخد
و رخت های ما درهم بیامیزند.
عشق را نمی توان آلود
و پیراهن آن
از سپیدی می درخشد.
رخت شویی
تنها صدای ماشین رختشویی به جا می ماند
و رخت های من و تو
از یادهای خوشبوی شبانه تهی می شوند:
از بوی هیزم و نمناکی علف
از لکه های شراب روی پیراهن تو
و سرخی تمشک بر سرآستین من
از سرانگشت های شبنم بر سرشانه های تو
و نشان قهوه ای خاک بر تختِ پشت من
از غلت زدن زیر ستاره های کمرنگ
و ناگهان، گوی بزرگ و سرخ خورشید!
بگذار بچرخد و بچرخد
و رخت های ما درهم بیامیزند.
عشق را نمی توان آلود
و پیراهن آن
از سپیدی می درخشد.
12. اکتبر 2002
---------------------
این شعر یکی از دوازده شعری است که از سوی گروه ادبی " رایت ات ورک " در شهر لس آنجلس برای درج در تقویم رنگی سال 2011 برگزیده شده است.
"شاعران تقویم" در ساعت 5 عصر یکشنبه دهم اکتبر 2010 در کتابفروشی " نور اسمان" در شماره 1818 خیابان شمالی شعر می خوانند و تقویم ها برای فروش عرضه می شوند
این شعر یکی از دوازده شعری است که از سوی گروه ادبی " رایت ات ورک " در شهر لس آنجلس برای درج در تقویم رنگی سال 2011 برگزیده شده است.
"شاعران تقویم" در ساعت 5 عصر یکشنبه دهم اکتبر 2010 در کتابفروشی " نور اسمان" در شماره 1818 خیابان شمالی شعر می خوانند و تقویم ها برای فروش عرضه می شوند
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen