حلول
شعری از زنده یاد محمد زهری
-------
تو شدی قطره ی بارون
رفتی
توی کاسه ی گلِ زرد
سهره اومد
تو رو نوشید و پرید
بعد از اون هرجا خوند
من صدای تو رو می شنیدم از اون
که می گفتی با باد:
من شدم قطره ی بارون رفتم
توی کاسه ی گلِ زرد
سهره اومد منو نوشید و
پرید
رفتی
توی کاسه ی گلِ زرد
سهره اومد
تو رو نوشید و پرید
بعد از اون هرجا خوند
من صدای تو رو می شنیدم از اون
که می گفتی با باد:
من شدم قطره ی بارون رفتم
توی کاسه ی گلِ زرد
سهره اومد منو نوشید و
پرید
-------------
زهری در روستای عباس آباد نزدیک شهسوار به دنیا آمد. او چهار ساله بود که از زادگاه خویش به تهران و سپس به ملایر و شیراز رفت و از سال ۱۳۲۱ در تهران اقامت گزید. در سال ۱۳۳۲ در رشته زبان و ادبیات فارسی دانشکده ادبیات تهران لیسانسه شد. بعداً دوره دکترای ادبیات فارسی را نیز گذراند. چند سال دبیر ادبیات بود. سپس به سازمان برنامه منتقل شد و در سال ۱۳۴۱ به کتابخانه ملی رفت و در آنجا مشغول شد. او در دهه چهل خورشیدی در تالیف ۹ مجلد از کتاب شناسی ملی ایران شرکت داشته است. زهری در روز شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۷۳ در بیمارستان اسیا بر اثر سکته قلبی درگذشت.
زهری در روستای عباس آباد نزدیک شهسوار به دنیا آمد. او چهار ساله بود که از زادگاه خویش به تهران و سپس به ملایر و شیراز رفت و از سال ۱۳۲۱ در تهران اقامت گزید. در سال ۱۳۳۲ در رشته زبان و ادبیات فارسی دانشکده ادبیات تهران لیسانسه شد. بعداً دوره دکترای ادبیات فارسی را نیز گذراند. چند سال دبیر ادبیات بود. سپس به سازمان برنامه منتقل شد و در سال ۱۳۴۱ به کتابخانه ملی رفت و در آنجا مشغول شد. او در دهه چهل خورشیدی در تالیف ۹ مجلد از کتاب شناسی ملی ایران شرکت داشته است. زهری در روز شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۷۳ در بیمارستان اسیا بر اثر سکته قلبی درگذشت.
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen