فقط يک مگس
که تاريخِ مگسی را تکرار می کند
و يک مگس فقط
باور کنيد فقط يک مگس
وجدانِ خفته را بيدار می کند
و وز و وزش بلند هميشه
و نيش می زند و می رود
که برگردد
آقا می خواهد بخوابد
و يک مگس کش هم کنارِ دستش هست
و فکر امشی را هم کرده است
اما مگس به بالا می پرد
و از همان جايی برمی گردد
که پيش از آن همان جا را
نشان گرفته بود مگس کش
شايد چيزی می خواهد
و يا پيامی آورده است
شايد بداند و می داند حتمن
که دير يا زود باد مگس کش
خواهد گرفت او را
اما نمی نشيند از پای
اين را آقا هم می داند
12 مه 2008
-----
طرح از جلال سرفراز
و يک مگس فقط
باور کنيد فقط يک مگس
وجدانِ خفته را بيدار می کند
و وز و وزش بلند هميشه
و نيش می زند و می رود
که برگردد
آقا می خواهد بخوابد
و يک مگس کش هم کنارِ دستش هست
و فکر امشی را هم کرده است
اما مگس به بالا می پرد
و از همان جايی برمی گردد
که پيش از آن همان جا را
نشان گرفته بود مگس کش
شايد چيزی می خواهد
و يا پيامی آورده است
شايد بداند و می داند حتمن
که دير يا زود باد مگس کش
خواهد گرفت او را
اما نمی نشيند از پای
اين را آقا هم می داند
12 مه 2008
-----
طرح از جلال سرفراز
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen