شعر زیبایی از سیدعلی میرعسگری
شعر زیبایی از سیدعلی میرعسگری
این شعر می تواند در هر کدام از ما خاطره یی را زنده کند. می توان به گذشته برگشت. می توان در همین امروز توقف کرد. و زندگی ادامه دارد. همیشه ادامه خواهد داشت. بی من بی او بی ما. اینجا. آنجا ...با او با شما با من و ...
چند سال گذشت
وقت گرفتن نتايج بود
...
من منتظر گرفتن مدارک دانشگاهي ام بودم
تو مي خواستي با مدرک پزشکي ات برگردي همان آرزوي ديرينه ي پدرت
او اما هر روز منتظر شنيدن صدور حکم اعدامش بود
وقت قضاوت بود
جامعه ي ما هميشه قضاوت مي کند
من خوشحال بودم که که مرا تحسين مي کنند
تو به خود مي باليدي که جامعه ات به تو افتخار مي کند
او شرمسار بود که سرزنش و نفرينش مي کنند
زندگي ادامه دارد
هيچ وقت پايان نمي گيرد
من موفقم من ميگويم نتيجه ي تلاش خودم است!!!
تو خيلي موفقي تو ميگويي نتيجه ي پشت کار خودت است!!!
او اما زير مشتي خاک است مردم گفتند مقصر خودش است !!!!
من , تو , او
هيچگاه در کنار هم نبوديم
هيچگاه يکديگر را نشناختيم
اما من و تو اگر به جاي او بوديم
آخر داستان چگونه بود؟؟؟
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen