گفتی کلیله بود؟
گفتی کلیله بود؟
*
گفتی کلیله بود؟ / و یا دمنه؟ /
...
آن کو که از تو گفت و تو از او؟
و مرغ؟ / گفتی که بود / آنکه شباهنگ بر سرِ شاخی
نشسته بود
و دیده بود : بوزینگانِ ریز و درشتی که آمدند
گردِ کرمکِ شبتاب
و گفته بود آنچه که باید گفت
گفتی که از اریکة پنهان خود فرود آمد
بر او چه رفت و حکایت چه بود، بماند
و دیده بود / کلیله، / و یا دمنه / بالای بامِ جهان را
که سرد بود؟
گفتی که سرد بود و به سردی گذشت.
با آن که مرغ گفته بود از آتش؟
من ماندهام به کرمکِ شبتاب هم امید توان بست؟
سوسو که میزند
و یا به این سو و آن سو که می زند
------------
از دفتر واهمه ی مَد
*
گفتی کلیله بود؟ / و یا دمنه؟ /
...
آن کو که از تو گفت و تو از او؟
و مرغ؟ / گفتی که بود / آنکه شباهنگ بر سرِ شاخی
نشسته بود
و دیده بود : بوزینگانِ ریز و درشتی که آمدند
گردِ کرمکِ شبتاب
و گفته بود آنچه که باید گفت
گفتی که از اریکة پنهان خود فرود آمد
بر او چه رفت و حکایت چه بود، بماند
و دیده بود / کلیله، / و یا دمنه / بالای بامِ جهان را
که سرد بود؟
گفتی که سرد بود و به سردی گذشت.
با آن که مرغ گفته بود از آتش؟
من ماندهام به کرمکِ شبتاب هم امید توان بست؟
سوسو که میزند
و یا به این سو و آن سو که می زند
------------
از دفتر واهمه ی مَد
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen