Sonntag, 8. August 2010

و قایقی

 و قایقی

نمانده می گذری
همیشه آمدن ات رفتن است عزیزم
و حسرتی
که در این ماندن

در این جزیره یی که منم سایه روشنان زمان است

گاهی عبورِ کوچکِ پروانه یی
و جیک جیکِ گنجشکی بر درخت
گلدوزیِ گل سرخ است
بر کفنی روشن

و قایقی ست
با بادبانی از ابریشم
که گردِ این جزیره ی تاریک می گذرد


زمان که رفت تو می آیی
با ساقه یی گلِ نرگس
که روی ثانیه های نمرده
نشا می کنی


جلال سرفراز

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen