Montag, 13. September 2010

دو رباعی

دو رباعی





عشق آمد و پیله کرد در جان و تنم
زان پس به کرشمه یی درآمد، که منم
گفتم به سکوت من کسی ره نبرد
گفتا تو مگو، که من سراپا سخنم




دریاب مرا که عشق در کارِ من است
آیین خدایی اش، گرفتارِ من است
بَرکوبد و بَرزند، که بازم سازد
و ین تپ تپِ دل دچارِ ناچارِ من است


۲۰۱۰اوت


طرح از جلال سرفراز



Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen