Montag, 20. Juni 2011

سه شعر از دورانی سپری شده

سه شعر از دورانی سپری شده


سه شعر از دورانی سپری شده

*
دوست من آقای آ
...
دوست من آقای آ پای نرده ها
با آن کراوات راه راه
يک مشت حرف و پول سياه

سلام سلام
دو گيلاس باسمه يی می آورد گارسن
شراب خشک و بشقابی سرپوشيده
درش را که برداری
سری نمی بينی حتمن

نه قرمزی نه سياه


*
در مستتيل سياه

سکوت قهوه يی در مستتيل سياه

تا قهوه يی سياه بنوشيم
از ميزبان دو صندلی و يک بالکن خواهش کنيم
تفسير اين سکوت با خودِ خانم ها

*
عصر

عصر از سفينه های دم کهکشان
کپسولهای هوا را بگير
ودکای سرد روسی را از يخچال بياور
ببين !
مثل روغن گيس می ده لامسب

حالا فرستنده را بردار و شماره بگير
حتمن پارتيزانهای آن طرف
منتظر پيامی هستند

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen