Dienstag, 29. November 2011

فرشته مهربان آمبولانس

فرشته مهربان آمبولانس


شعر زیبایی از شبنم آذر

*
فرشته مهربان آمبولانس

صدای ممتد آژیرت کجاست؟

روی این خاک

دموکراسی

گلوله خورده است

و مجسمه بی سر انقلاب

لای جسدها

دنبال کلاه گمشده اش می گردد


فرشته مهربان آمبولانس

زخمی ها

خون شان را

با تکه پاره های پرچمشان

بند می آورند

و هیچ کس نیست

کمر شکسته آزادی را

گچ بگیرد


ما

تنها ماندیم

فرشته مهربان آمبولانس


ما

تنها ماندیم

و

جای تو خالی ست

تا زندگی را

به بدن های نیمه جان

بخیه کنی


تا روی پلک های بسته صلح

ملافه سفید بکشی


روی این خاک

بالای سر کُشته ها

مرگ هق هق می کند

و صدایی آرام

زیر گوشش می گوید

مَرد که گریه نمی کند


آه

فرشته مهربان آمبولانس

------------------
نقاشی از جلال سرفراز

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen