Mittwoch, 25. Mai 2011

چه می دونم والا

چه می دونم والا

چه می دونم والا

یه قولی دادم به نوة کوچولوم
...دستش رُ بگیرم ببرمش یه جایی
که پدربزرگم اونجا مرد پدرم اونجا بدنیا آمد
و مادرم اونجا مادر شد

یه ریشه هایی اونو به اونجا پیوند می زنه
یه شاخه هایی منو به اینجا بند می کنه
دلم می لرزه همیشه که آخرش چی می شه؟

یه جایی همین نزدیکی یا در فاصلة خرداد و اوت
اگه حالا نشد یه وقتِ دیگه
راس گفتن والا
دیر و زود داره اما سوخت و سوز؟
چه می دونم والا

۳۱ اوت ۲۰۱۰



Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen