Dienstag, 17. April 2012

وافور

وافور



وافور مرا چرا شکستی ربی؟
 
آن «بست» بر آن دگر نبستی ربی

من بستی ام و تو می کنی بی بستی

گو این که تو هم خمار هستی ربی


دو سه سال پیش در ایران شاهد دستگیری چند نفر معتاد بخت برگشته بودم. فکر کردم اگر خیام در چنین دوره یی زندگی می کرد حتمن در برخی از رباعیاتش تجدید نظر می کرد. البته هدایت در کتاب رباعیات خیام اصل رباعی را منسوب به خیام دانسته است، و نه از خودِ او.






Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen